بهرادبهراد، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 10 روز سن داره

بهرادسفیدبرفی

حوالی این روزهای من....

  سلام نفسم... این روزها پرم از تو ،ازخنده هات ،گریه هات،بهونه هات،خوردنات ،نخوردنات،محبتهای دوست داشتنی که این اواخر دلم رو خوشتر از همیشه میکنی وقتی بی هوا میای و خودتو میندازی توی بغلم دستت رو میندازی دور گردنم وبوس میدیو بوس میکنی و من میمونم با یه دنیا عجب که چه عاشقانه و بی توقع بدون هیچ آموزشی اینکارو بلدی وچه چیز بالاتر از عشق بی ریای یه حس کوچوی لطیف ؟.... اما همش هم این نیست گاهی هم خسته ام خسته و در آرزوی دقایقی با خودم بودن ،گاهی فراموش میکنم چقد نیاز به خواب دارم ،چه کارهایی برای خودم دارم ،چه چیز دوست دارم و کجا باید برم؟... این روزهای من گاهی با فکر و دقایقی پر از اضطراب همراهه که آیا مادر خوبی هستم؟...
11 آبان 1391
1